در حالی که دهه ۲۰۱۰ آخرین روزهای خود را پشت سر میگذارد، همه آماده سال جدید و دهه جدید میشوند. این «همه» شامل نهادهای امنیتی و نظامی هم میشود و همین است که اتاقهای فکر فعال در این زمینهها ارزیابی خود را از سال جدید منتشر میکنند. از جمله نهادهای اینچنینی، «موسسه استراتژی و امنیت اورشلیم» است، که گرچه تنها حدود دو سال از تاسیسش میگذرد، به یکی از مهمترین این نهادها در منطقه بدل شده است. این بدین علت است که بسیاری از چهرههای جدید کاست نظامی و امنیتی اسرائیل در این نهاد حضور دارند؛ از جمله سرلشکر بازنشسته، یاکوف آمیدرور، که از مشاورین امنیتی ارشد نتانیاهو بود و امروز شاید شاخصترین کارشناس «موسسه اورشلیم». این نهاد هدف خود را «ارائه کارشناسی امنیتی برای اسرائیلی قوی» معرفی کرده و «ارائه مشاوره به عالیترین رتبههای دولت اسرائيل و تربیت نسل بعدی متخصصین امنیت ملی اسرائیل».
سند موسسه اورشلیم برای سال آینده، نشان از تفکر این طیف میدهد که در عصر نتانیاهو به نقشهای مهمی در سیاستگذاری در اسرائيل رسیدهاند. با خواندن این سند متوجه نقش محوری ایران در تفکر این طیف میشویم. نام ایران نه تنها در صدر فهرست ارزیابی امنیتی قرار دارد، که در رابطه با تقریبا تمام سایر موضوعات از هند تا اتحادیه اروپا نیز مطرح شده است. جالب است که نام ایران بیش از ۳۰ بار در متن آمده اما نام فلسطین کمتر از ۱۰ بار!
ایران بین دو احتمال
این سند اسرائیلی دو آینده متفاوت را برای ایران پیشبینی میکند: یا مذاکره با آمریکا و یا تقویت برنامه هستهای. البته پیشبینی اصلی سند بر فرض دوم استوار است. «ایران در سال آینده همچنان برجام را از هرگونه محتوا خالی خواهد کرد و غنیسازی اورانیوم را شدت خواهد بخشید.» در مقابل اما، کارزار «فشار حداکثری» واشینگتن ادامه پیدا خواهد کرد و با توجه به تاثیرش بر اقتصاد ایران «چالشی قابل توجه برای آیتاللهها» خواهد بود. به گفته این سند اگر خامنهای حاضر به مذاکره با آمریکا نشود، حرکات تهاجمی ایران در منطقه خلیج فارس ادامه خواهد داشت و برخوردهای ایران و اسرائيل در سوریه میتواند «منجر به تخاصمی وسیعتر» شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سند اما در ضمن احتمال میدهد که ایران در نیمه دوم سال آینده، به مذاکره با آمریکا بر سر برنامه هستهای «و سایر مسائل» بپردازد – بهخصوص اگر با دشواری شدید اقتصادی روبرو شود و یا پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری قطعی به نظر برسد.
موسسه اورشلیم نگاهی به رویدادهای داخل ایران هم دارد. از یک طرف به اعتراضات ماههای اخیر اشاره میکند و آنها را وسیعترین اعتراضات ضدحکومتی از سال ۱۳۸۸ و حتی شاید ۱۳۵۷ تا کنون مینامد. از طرف دیگر با اشاره به وضع بد سلامتی خامنهای، میگوید احتمال دارد او در سال آینده جان بسپارد که در این صورت احتمالا ابراهیم رئیسی رهبر جمهوری اسلامی شود.
به تخمین موسسه اورشلیم، نتیجه این ارزیابی برای اسرائيل این است که این کشور باید «احتمال بالای افزایش تهاجم از سوی ایران، و حتی تخاصم وسیعتر با اسرائيل را در صورت اینکه ایران در نیمه دوم سال ۲۰۲۰ غنیسازی اورانیوم را افزایش دهد، در نظر بگیرد.» سند میافزاید: «اسرائیل باید برای برخورد تنهایی با ایران آماده باشد.»
تاکتیک جدید اسرائيل
اسم ایران تقریبا در تمامی سایر بخشهای این سند آمده؛ اما پس از بخش ایران به بخش «سوریه و لبنان» میرسیم که در واقع جبهه شمال اسرائیل محسوب میشود. اینجاست که سند تاکید میکند اسرائيل باید آماده برخورد با حزبالله لبنان، حتی از طریق «جنگ پیشگیرانه» باشد. در این بخش میخوانیم که در سال آینده بشار اسد کنترل حکومت مرکزی بر سراسر خاک کشور را برقرار میکند و احتمالا به اتحادیه عرب برمیگردد و با اروپا نیز رابطه برقرار میکند. با این حال فشار اقتصادی آمریکا بر سوریه ادامه مییابد و در نتیجه رژیم اسد همچنان متکی به ایران خواهد بود.
پیشبینی سند از لبنان این است که «تخاصم داخلی شدت مییابد» و حزبالله دست بالا را میگیرد و حتی اگر انتخابات برگزار شود، این گروه شیعه نزدیک به تهران «کشور را گروگان میگیرد». در ضمن دشواریهای اقتصادی باعث تقویت حزبالله میشود چرا که «اعضای سایر گروهها کشور را ترک میکنند».
سند ضمن تاکید بر لزوم برخورد اسرائیل با حزبالله، به این اشاره میکند که در سه سناریو، «فرصت»هایی برای اسرائیل موجود است: اگر سوریه ثبات پیدا کند و کمتر به ایران متکی شود؛ اگر روسیه جلوی ایران را بگیرد؛ و اگر حزبالله مجبور شود حواس خود را معطوف به رویدادهای داخل کشور کند.
برای دیدن نتیجه این پیشبینیها در عمل باید منتظر تعیین تکلیف سیاست - نه فقط در ایران و سوریه و لبنان، که در خود اسرائيل باشیم که سه ماه دیگر عازم سومین انتخابات خود در ۱۱ ماه اخیر خواهد بود. در چند ماه اخیر شاهد ظهور چهره جدیدی در کابینه اسرائیل بودهایم: نفتالی بنت، وزیر دفاع راستگرای جدیدی دارد که ظاهرا میخواهد قواعد بازی در شمال کشور و در مقابله با ایران و نیروهای نیابتیاش را تغییر دهد.
بنت اخیرا تهدید کرده بود که سوریه را به «ویتنامِ ایران» بدل میکند. او در همین چند ماهی که وزیر دفاع بوده به قدری حرفهای جنجالی زده که اخیرا جلسهای از رهبران ارشد ارتش و نهادهای امنیتی، در مقر ارتش در تلآویو گرد آمدند تا در این مورد گفتوگو کنند. از جمله حرفهای جنجالی بنت که باعث نگرانی ارتشیها شده تهدیدهای او علیه رهبران ایران و صحبتش از تغییر رویکرد اسرائيل در برخورد با حماس و جهاد اسلامی است.
مقایسه حرفهای بنت با حرفهای آویو کوچاوی، فرمانده ارتش اسرائیل، تفاوتها را آشکار میکند. گزارشهای متعددی از این خبر میدهند که بنت پیش از گفتگوهای رسانهای، مطابق سنت معمول حرفهایش را با ارتشیها هماهنگ نمیکند. نمونه این قضیه گفتههای جنجالی او در روز ۲۰ نوامبر، پس از حمله به مواضع ایران در سوریه است: «قوانین عوض شدهاند. هر کس به سوی اسرائیل شلیک کند شب خوابش نخواهد برد. هفته گذشته همین بود، این هفته نیز همین! پیغام ما به رهبران ایران ساده است: شما دیگر امن نیستید.»
پس از این حملات - که منجر به کشته شدن چندین نفر از نیروهای سپاه پاسداران در دمشق شدند، بعضی رسانهها حرفهای منبعی بدون نام از اسرائیل را منتشر کردند که گفته بود: «ما عادت کردهایم اسرائيل به بعضی رویدادهای شمال واکنش نشان ندهد. اما این بار ما مواضع ایران را هدف گرفتیم.» خیلی از مقامات وزارت دفاع بر این باورند که این «مقام» کسی نبوده جز خود آقای بنت که میخواسته در مطبوعات با ایران کرکری بخواند.
ایران، سوژه نگرانی استراتژیک از هند تا آمریکا
چنان که پیشتر گفتیم، در جای جای این سند نام ایران آمده که نشان میدهد برای بخشی از کاست امنیتی-نظامی اسرائیل، جمهوری اسلامی بزرگترین خطر و نگرانی اصلی است.
مثلا در مورد روسیه، اعلام شده که اسرائیل باید بکوشد کاری کند که روسیه آزادی عمل عملیات اسرائیلیها علیه ایران در آسمان سوریه را از این کشور نگیرد. پیشنهاد سند این است که اسرائیل برای جلب نظر روسیه، در مذاکره با آمریکا منافع این کشور را پیش ببرد.
در سایر بخشها میخوانیم که اسرائیل باید بکوشد روابط خود را با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس گسترش دهد. به تخمین سند در سال آینده «احتمال آشتی بین قطر و اسرائيل» وجود دارد، که با توجه به نزدیک بودن دوحه به دولتهای ضداسرائیل در آنکارا و تهران، جالب توجه است.
در بخش مربوط به غزه میخوانیم که گروه جهاد اسلامی - که مورد حمایت ایران است، خواهد کوشید هرگونه آتشبس بین اسرائيل و حماس را بر هم بزند. در بخش مربوط به اروپا میخوانیم «رویکرد سازشکارانه اروپا نسبت به ایران» عوض نخواهد شد که خبر از نوع نگرش موسسه اورشلیم به روابط تهران-بروکسل میدهد. این موسسه پیشنهاد میدهد که اسرائیل برای مقابله با فشارهای بروکسل باید «به گسترش روابط خود با کشورهای شرق اروپا و شرق مدیترانه» ادامه دهد.
ملاحظات مربوط به ایران حتی بر تخمین این موسسه از روابط اسرائیل و هند نیز تاثیر گذاشتهاند. موسسه میگوید اسرائیل باید بکوشد روابط هند با دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس را کم کند تا دهلی نو بتواند روابط خود با تهران را کاهش دهد.
تغییرات غیرمنتظره
بخش دوم سند موسسه اورشلیم، به «تغییرات غیرمنتظره» احتمالی اختصاص دارد که در اینجا نیز اکثریت پیشبینیها مربوط به ایران است. از جمله: احتمال درگرفتن جنگ بین ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس؛ درست برعکس، احتمال صلح بین عربستان و امارات با ایران - که اسرائیل را «در مقابله با ایران تنها میگذارد»؛ مخالفت فعالانه روسیه با عملیات اسرائیل در سوریه؛ توافق جدید هستهای بین واشینگتن و تهران؛ و مرگ خامنهای که نتیجهاش میتواند یا جانشین شدن رئیسی باشد و یا «ادامه اعتراضات مدنی و کاهش حمایت ایران از گروههای نیابتی انقلابی در منطقه از جمله حزبالله».
سند «موسسه اورشلیم» نشان میدهد که رهبری نظامی-امنیتی اسرائیل آماده سناریوهای گوناگونی برای سال آینده است و ایران در محوریت بیشتر این سناریوها قرار دارد.